مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

سفر به رشت

سلام به نفسم،عشقم،زندگيم مليسا گلم : يك هفته مونده بود به تاسوعا وعاشورا داداش شهاب چهارشنبه شب اومد خونمون چون فردا صبحش پرواز داشت به اهواز كه بره پيش دوستش وقتي شب شهاب اومد توكلي خوشحال شدي وباهاش بازي كردي وشب هم گفتي پيش داداش ميخوام بخوابم چهار صبح روز پنج شنبه شهاب را از خواب بيدار كردم كه بره فرودگاه وتو را هم بردم توي اتاقمون وساعت 9:30 كه از خواب بيدار شدي گفتي داداش كو گفتم رفت خونشون كه ديدم شروع كردي به گريه گفتم  رفته دانشگاه درس بخونه و قبول كردي ولي چه فايده هر يك ربع ميپرسيدي شهاب نيومد درسش تموم نشد چون موقعي كه خاله فرانك اينها مي اومدند  موقع رفتنشون ميديدي كه دارند ميرند تو شروع ميكردي به  گ...
10 آبان 1394
1765 13 11 ادامه مطلب
1